تبلیغات
امشب شب عجیبیه تا حالا انقدر دلم نگرفته بود
احساس پوچی میکنم تو زندگی .امروز بارون و برف عجیبی تو تبریز بود
همون لحظه هم من بیرون بودم چقدر خوب زیر بارون گریه کردم
کاش میشد همیشه دستای غزاله رو داشتم کاش ...
دلم براش تنگ شد با اینکه دیروز کلی حرفیدیم
هعی خدا روزگار بدیه خیلی بد خدایا کمکم کن
18 بهمن سال 1394 ساعت 22:33
- زمان انتشار: 26 بهمن 1394
-
نظرات()
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .